معنی (.iv&.tv.n)اجازه، اذن، مرخصی، رخصت، باقی گذاردن رها کردن، ول کردن، گذاشتن، دستکشیدن از، رهسپار , شدن، عازم شدن، ترک کردن، (.iv): (fael) برگ دادن, معنی (پهذ&پفذپئ)اجازه، اذن، مرخصی، رخصت، باقی گذاردن رها کردن، ول کردن، گذاشتن، دستکشیدن از، رهسپار پ شدن، عازم شدن، ترک کردن، (پهذ): (بشثک) برگ دادن, معنی (,iv&,tv,n)ا[اxi، اvj، kcowd، cowت، fاrd ;vاcbj ciا lcbj، mg lcbj، ;vاaتj، bsتladbj اx، cis/اc , abj، uاxk abj، تcl lcbj، (,iv): (fael) fc; bاbj, معنی اصطلاح (.iv&.tv.n)اجازه، اذن، مرخصی، رخصت، باقی گذاردن رها کردن، ول کردن، گذاشتن، دستکشیدن از، رهسپار , شدن، عازم شدن، ترک کردن، (.iv): (fael) برگ دادن, معادل (.iv&.tv.n)اجازه، اذن، مرخصی، رخصت، باقی گذاردن رها کردن، ول کردن، گذاشتن، دستکشیدن از، رهسپار , شدن، عازم شدن، ترک کردن، (.iv): (fael) برگ دادن, (.iv&.tv.n)اجازه، اذن، مرخصی، رخصت، باقی گذاردن رها کردن، ول کردن، گذاشتن، دستکشیدن از، رهسپار , شدن، عازم شدن، ترک کردن، (.iv): (fael) برگ دادن چی میشه؟, (.iv&.tv.n)اجازه، اذن، مرخصی، رخصت، باقی گذاردن رها کردن، ول کردن، گذاشتن، دستکشیدن از، رهسپار , شدن، عازم شدن، ترک کردن، (.iv): (fael) برگ دادن یعنی چی؟, (.iv&.tv.n)اجازه، اذن، مرخصی، رخصت، باقی گذاردن رها کردن، ول کردن، گذاشتن، دستکشیدن از، رهسپار , شدن، عازم شدن، ترک کردن، (.iv): (fael) برگ دادن synonym, (.iv&.tv.n)اجازه، اذن، مرخصی، رخصت، باقی گذاردن رها کردن، ول کردن، گذاشتن، دستکشیدن از، رهسپار , شدن، عازم شدن، ترک کردن، (.iv): (fael) برگ دادن definition,